دسته‌بندی نشده

با روضۀ حسین نفس تازه می‌کنیم…

lazy
به نوشته امتیاز دهید

هر گردشی از روزگار، خاطره‌های ریز‌و‌درشتی را در کتابچۀ عمرمان می‌نویسد. امسال هم، عجایبْ گردشی است! ما که با عشق نفس کشیده‌ایم، دل‌خوشی‌مان این بود که خانه‌مان و رخت‌و‌لباسمان را در مرکب سیاه فروببریم، پهلو‌به‌پهلو بنشینیم و آه بکشیم؛ شانه‌به‌شانه بایستیم و سینه بزنیم. بوی زعفران غذای نذری بی‌تابمان کند…
حالا نیست! هست، اما جور دیگری است:
نخست: اگر حسینیه می‌رویم، شانه‌به‌شانه نایستیم، کمی فاصله بگیریم؛ دست‌کم دو متر! پس حسینیه‌ها باید خلوت‌تر باشند؛
دوم: ساعات کنار هم بودن را کمتر کنیم؛ حداکثر دو ساعت؛
سوم: امسال باید به طبل و سنج‌ها استراحت بدهیم؛ نمی‌شود دسته بیرون ببریم، اما اگر در حسینیه سینه‌زنی کردیم، فاصله را حفظ کنیم. برای زنجیرزنی هم مثل باقی وسایل شخصی، زنجیر خودمان را می‌بریم؛
چهارم: هر اتفاقی افتاد، ماسکمان را برنداریم؛ آقا با ماسک هم تک‌تک ما را می‌شناسد. ثواب «یاحسین» گفتن هم با ماسک یا بی‌ماسک، برابر است؛
پنجم: و اما نذری دادن که چون‌و‌چرا ندارد. اگر مواد اولیه را تقدیم کنیم تا زحمت پخت‌و‌پز را خودشان بکشند، هم بی‌خطر است و هم برکت نذری با بو‌و‌رنگ غذا نصیب همۀ خانه‌ها می‌شود؛
ششم: ایستگاه صلواتی چون همه را بیش‌از‌اندازه به هم نزدیک می‌کند، به سالی موکول کنیم که خبری از بیماری همه‌گیر نباشد؛
حرف آخر اینکه شهرمان را حسینیه می‌کنیم. هر کوچه ده‌ها حسینیه؛ هر خانه، یک حسینیه.

با روضۀ حسین نفس تازه می‌کنیم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *